سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه ی بی جان

این ترانه هم دیگه نایی برجان نمی دهد

حرف کسی آرامشی بر روحم نمی دهد
سفره دل بی گناهم دوباره بازشد ، بشنو
بهرعاشقی این سفره دیگرنان نمی دهد
نامه ای که آغازش ساده وصمیمی بوده
درپایان پیچیده وبوی داستان نمی دهد
باسلامی آغازشد آرزوی یه عمرزندگی
زمان چه بداست؟ به آن اجازه نمی دهد
کاش این زمانه زیرو رو می شد
ازاول 
روی خوشی بدل عاشقان، نشان نمی دهد
گریه کردیم شب و روز کسی نشد مونس
اشک چشم هم دیگه همراهیمان نمی دهد
وسعتی به قدرجای ما نبود درجهان عظیم
 زمین اجازه داد بما، ولی زمان نمی دهد
فرصتی برای دوست داشتن نداریم ماها
درصف شد بسی عاشق، نوبت بما نمی دهد
کسی برایت از صمیم قلب دعا نمی کند
دشمن دل که دست دوستی تکان نمی دهد
همه ناسزای تو را گفتند دراین دنیای فانی
گویند خداکسی را بهشت رایگان نمی دهد
کسی فریاد گرگ و میش را باورنمی کند
دل به هی هی شبان دروغگو نمی دهد
جزدلت که قطره ایست زدریای بی کران
کس نشان زبیکرانی آن درجانمان نمی دهد
عشق نام بی نشانه است و کسی دراین دنیا
نام دیگری به او نداده و بدان نمی دهد
جزتومیزبان مهربان ، کسی را نداره دلم
این میزبان هم به مهمانش نان نمی دهد؟
بریدم اززمین وزمان به کی گویم دردمو
پاسخی برایم نه این ، نه آن ... نمی دهد
پاره های دل شکسته را چه کنم ای دل؟
با گریه به تن وصل نمودم،جان نمی دهد
خواستم درددلت گویم تا سبک شود دلم
اشکم روان شدگریه ام دیگرامان نمی دهد



» نظر